سانلي جانسانلي جان، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره
اليسا جاناليسا جان، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه سن داره

سانلی و الیسا

جلسه اوليا و مربيان مدرسه سانلي

    روز يكشنبه 21مهرماه از مدرسه سانلي جونم براي شركت در جلسه اوليا و مربيان دعوت بودم و چون بعد از زايمانم يك هفته خونه مامانم مونده بوديم اليسا پيش مامانم موند و من ساعت 10:30 رفتم مدرسه سانلي جونم.همينكه وارد مدرسه شدم ديدم سانلي با همكلاسيهاش نشستن توي سالن و دارن ميوه ميخورن.سانلي هم تا منو ديد گفت مامان برو توي كلاس ما همه مامانا اونجا هستن.منم رفتم و بعد از سلام و احوالپرسي با معلم نشستم و توي جلسه معلم سانلي در مورد نظافت شخصي بچه ها و نحوه آموزش شعرها و سوره ها و كلمات در خونه با ما صحبت كرد و گفت كه براي سه شنبه كه روز عرفه هست براي بچه ها چادر بدوزيم چون قرار بود براشون جشن عيد قربان بگيرن.عكس همه...
30 مهر 1392

عکسهای الیسا...

    الیسا جونم به زندگیمون خوش اومدی.       الیسا در ساعاتی بعد از تولدش در بیمارستان       الیساجونم در دو روزگی           عزیز دلم فدات بشم که با وجود نازنینت ما و سانلی جونم رو شاد کردی.     ...
30 مهر 1392

فرشته كوچك من خوش اومدي...

    لحظه ديداره عاشقي معناشد تپش قلبم گفت خودشه پيدا شد خونه ي تنهايي پر شد از خوشبختي با تو امروز من عاشق فردا شد توشروع شادي و لحظه ي پايان غمي نيمه ي گمشده ي من نه زياد و نه كمي تو نگاهت به تموم آرزوهام ميرسم يه فرشته از بهشت كه تو سر نوشتمي         روز سه شنبه 92/7/9 در ساعت 10:30 صبح فرشته كوچك ما اليسا خانم زميني شد و ما را غرق در شادي كرد.     از خداي مهربونم به خاطر هديه دومين دختر نازنينمان بي نهايت سپاسگزاريم.خدايا شكرت.     ...
12 مهر 1392

عكسهاي سانلي و محمدرضا كوچولو...

    اين عكسها هم مربوط به يكي دو ماه پيش هست كه يادم رفته بود بزارم توي وبلاگ.                         سانلي داره به محمد رضا كوچولو مينچ ياد ميده.                       سانلي جان در حال چيدن آلبالو در حياط خاله مهناز اينا...         اينم آلبالوهايي كه سانلي چيده بود.           ...
8 مهر 1392

سانلي خرگوشي...

    دوماه پيش سانلي خواست كه روي صورتش نقاشي بكشم. منم دست به كار شدم و اينم شد نتيجه نقاشي خرگوش ما...           فدات شم سانلي جونم كه نقاشي هم به صورتت مياد...       ...
8 مهر 1392

هديه مامان جون مهربون...

      سانلي جونم اين بلوز خوشگل رو هم مامان جون زحمت كشيدن براي مدرسه رفتن شما كادو گرفتن. دستش درد نكنه و ايشالا هميشه سلامت باشه و سايه پر مهرش بالاي سرمون باشه.         سانلي جونم شما هم از اين بلوز خيلي خوشت اومده و ميگي وقتي ني ني مون به دنيا اومد ميپوشمش.       ...
8 مهر 1392

سفر يك روزه به آستارا...

    اوايل شهريور ماه ما به اتفاق مامان جون و خاله مهناز اينا و خاله فرشته و محمدرضا كوچولو رفته بوديم آستارا و خيلي خوش گذشت و سانلي هم كه عاشق درياست و تا ميتونست توي دريا بازي كرد و خيس  خيس شد.   اينم چندتا عكس     سانلي جونم تا دريا رو ميبيني  زود ميپري توي آب   البته شما از هشت ماهگي عاشق دريا هستي...   اينم محمد رضا جون كه از ديدن دريا تعجب كرده...     اونروز خيلي خوش گذشت و البته دايي شهزاد اينا هم قراربود با ما بيان كه نشد.موقع برگشتن هم چون جمعه بود و با اينكه ساعت 10:30شب بود ولي جاده خيلي شلوغ  ...
8 مهر 1392

ني ني هندونه اي...

   ني ني هندونه اي تا حالا ديدين اگه نديدين بفرمايين ببينين...     اين عكسها مربوط به دوماه پيش مرداد ماه هست كه محمد رضا جون هشت ماهه بود.     محمدرضا جون بادكنك و توپ رو خيلي خوب با پاهاش نگه ميداره.     فدات شم عزيز دلم.       چه با نمك ميخندي...       عاشق اين لباستم خاله.دلم ميخواد بخورمت عزيزم.     ...
6 مهر 1392

عكس لوازم مدرسه سانلي جونم...

    سانلي گلم در اينجا عكس لوازمي كه مدرسه براتون ليست داده بود بخريم رو ميزارم. البته همه وسايلت رو با سليقه خودت انتخاب كردي گلم.       لوازم التحرير دختر گلم     كاغذ رنگي و مقوا و فوم و ماژيك سانلي جونم     كيف مدرسه سانلي جان     لباس فرم سانلي نازم     اسم سانلي جونم كه در كلاس گل لاله هست و هر روز بايد گردنشون بندارن.     كادوهاي خاله فرشته مهربون به خاطر مدرسه رفتن سانلي.     اين تختخواب خوشگل هم هديه خاله فرشته ست براي سانلي. البته اون عروسك رو هم دوسال پيش خاله فرشت...
5 مهر 1392